عاشقان امام زمان



 :

در روایات اسلامی برای دوره ی آخر امان علایم و نشانه هایی ذکر شده که با تحقق این علایم و نشانه ها ، پی می بریم که هم اکنون در دوره ی آخر امان قرار داریم . اینک به برخی از این علایم و نشانه ها اشاره می کنیم :

1- گسترش ترس و ناامنی

امام باقر علیه السلام می فرماید : « لایقوم القائم إلا علی خوف شدید » ؛(2) « حضرت قائم علیه السلام قیام نمی کند مگر در دورانی پر از بیم و هراس .» و نیز فرمود : « مهدی علیه السلام هنگامی قیام می کند که زمام کارهای جامعه در دست ستمکاران باشد . »(3)

2- تهی شدن مساجد از هدایت

پیامبر صلی الله علیه و آله درباره ی وضعیت مساجد در آخر امان میفرماید : « مساجدهم عامره و هی خراب من الهوی »(4) ؛ « مسجدهای آن زمان و آباد و زیباست . ولی از هدایت و ارشاد و در آن خبری نیست . »

3- سردی عواطف انسانی

رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در این باره می فرماید « فلا الکبیر یرحم الصغیر و لا القوی یرحم الضعیف ، و حینئذ یأذن الله له بالخروج »(5) ؛ « در آن روزگار ، بزرگترها و به زیر دستان و کوچکترها ترحم نمی کنند و قوی بر ضعیف ترحم نمی نمایند. در آن هنگام خداوند به او [ مهدی علیه السلام ] اذن قیام و ظهور می دهد . »

4- گسترش فساد اخلاقی

رسول خدا صلی الله علیه وآله می فرمایند : « قیامت بر پا نمی شود تا آن که زنی را در روز روشن و به طور آشکار گرفته ، در وسط راه به او تعدی می کنند و هیچ کس این کار را نکوهش نمی کند ».

محمد بن مسلم می گوید : به امام باقر علیه السلام عرض کردم : ای فرزند رسول خدا ! قائم شما چه وقت ظهور خواهد کرد ؟ امام فرمود : « إذا تشبه الرجال بالنساء، و النساء بالرجال، و اکتفی الرجال و بالرجال ، و النساء بالنساء » ؛(6) « هنگامی که مردها خود را شبیه ن و ن خود را شبیه مردان کنند . آن گاه که مردان به مردان اکتفا کرده و ن و به ن اکتفا کنند .»

5 - آرزوی کمی فرزند

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمود : « رستاخیز بر پا نمی شود تا آن که کسی پنج فرزند دارد آرزوی چهار فرزند کند . و آن که چهار فرزند دارد می گوید : کاش سه فرزند داشتم ، و صاحب سه فرزند آرزوی دو فرزند دارد . و آن که دو فرزند دارد ، آرزوی یک فرزند بنماید . وکسی که یکی فرزند دارد آرزو کند که کاش فرزندی نداشت » .(7)

6 - مرگ های ناگهانی

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود : « قیامت برپا نمی گردد ، تا این که مرگ سفید ظاهر شود . گفتند : ای رسول خدا ! مرگ سفید چیست ؟ فرمود : مرگ ناگهانی » .(8)

7 - جنگ و کشتار

امام رضا علیه السلام فرمود : « پیش از ظهور امام زمان علیه السلام کشتارهای پیایی و بی وقفه رخ خواهد داد »


. شناخت امام هر زمان

از وظایفی که در هر زمان، به ویژه در عصر غیبت برای پیروان آموزه های اسلامی مورد تأکید و سفارش واقع شده، تحصیل شناخت و معرفت دربارة امام آن زمان است.

امام صادق علیه السلام خطاب به فضیل فرمود: امام خود را بشناس که اگر امام خود را شناختی، دیر و زود شدن این امر، آسیبی به تو نخواهد رساند. .[3]

بی گمان، شناخت امام، از شناخت خداوند متعال جدا نیست؛ بلکه یکی از ابعاد آن است؛ چنان که در دعای شریف معرفت، به خداوند متعال عرض می کنیم؛

اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَفْسَکَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِیکَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی رَسُولَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی رَسُولَکَ لَمْ أَعْرِفْ حجّتکَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حجّتکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حجّتکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی؛[4]

خدایا! خودت را به من بشناسان که اگر خود را به من نشناسانی، پیامبرت را نمی شناسم. خدایا! رسول خود را به من بشناسان که اگر رسول خود را به من نشناسانی، حجّت تو را نمی شناسم. خدایا! حجّتت را به من بشناسان که اگر حجّت خود را به من نشناسانی، از دین خود گمراه می شوم.

از روایات معصومان علیهم السلام به روشنی استفاده می شود که در بندگی خدای متعال، همه فضیلت ها و ارزش ها به داشتن معرفت امام علیه السلام و ملتزم شدن به آن بر می گردد؛ به طوری که اگر کسی این اکسیر گرانقدر را در اختیار داشته باشد، از نگاه آن چه مطلوب خداوند متعال است، هیچ کمبودی ندارد.

2. پایداری بر حبّ اهل بیت علیهم السلام

یکی از وظایف مهم ما در هر عصر و زمان، محبت و دوستی با اهل بیت پیامبر صل الله علیه و آله و سلم به عنوان دوستان خداوند است. در دوران غیبت واپسین پیشوای معصوم، به سبب پنهان زیستی امام ممکن است عواملی انسان را از این وظیفة مهم دور سازد؛ از این رو در روایات، سفارش شده است که بر محبت به آن انوار مقدس، پایدار باشیم.


3. پرهیزگاری و رعایت تقوای الهی

پروای الهی در همه زمان ها لازم و واجب است؛ اما در دوران غیبت، اهمیت بیشتری دارد، چون در این دوران، عوامل فراوانی دست به هم داده است تا انسان ها را به بیراهه کشانده، گمراه سازند.

امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: همانا برای صاحب الامر غیبتی هست؛ پس بنده تقوای الهی پیشه نماید و به دین او چنگ زند.[5]

آن حضرت همچنین فرمود: هرکس شاد می شود از آن که از یاران قائم باشد، پس باید پرهیزگار بوده، به نیکویی های اخلاقی عمل کند؛ در حالی که منتظر است. پس اگر از دنیا برود و پس از آن، قائم قیام نماید، پاداشی مانند آن کس که قائم را درک کند، خواهد داشت. پس کوشش کنید و منتظر باشید. گوارایتان باد ای گروه مورد رحمت الهی واقع شده!. [6]


4. پیروی از دستورهای امامان ـ علیهم السلام

از آن جا که تمام امامان علیهم السلام نور واحد هستند، دستورها و فرموده های ایشان نیز یک هدف را دنبال می کند؛ بنابراین پیروی از هر کدام، پیروی از همة آن هاست و در زمانی که یکی از آن ها در دسترس نیست، دستورهای دیگران چراغ راه هدایت است.

امام صادق علیه السلام در پاسخ کسی که گفت: «شنیده ایم که صاحب الامر غایب خواهد شد؛ پس چه کنیم؟» فرمود:

چنگ بزنید به آنچه [از پیشوایان قبل] در دستتان است، تا این که امر بر شما آشکار شود.[7]


5. دستگیری از ضعیفان و فقیران

کمک به ضعفا و محرومان در همة زمان ها کاری بس ارزشمند است و در دین اسلام به آن سفارش شده است؛ اما به سبب غیبت امام، در دوران غیبت ارزش بیشتری دارد.

امام باقر علیه السلام فرمود: . هر آینه قوی شما ضعیفتان را کمک کند و ثروتمندتان بر فقیرتان عطوفت ومهربانی نماید و فرد برای برادر دینی خود. خیرخواهی نماید. پس اگر شخص در این حال از دنیا رفت پیش از آن که قائم ظهور کند، شهید از دنیا رفته است. .[8]

البته این فقر گاهی فقر اقتصادی و گاهی فقر فرهنگی و معنوی است.


امام زمان (عج)زائری که در کاظمین به بیماری مبتلاشده بود را شفا دادند

جمعی از افراد متدین و مورد وثوق از اهل علم نقل کرده‌اند که: مردی در کاظمین به نام آقای امین سلمانی بود که تا حدودی جراحی‌های سطحی را انجام می‌داد و مورد اطمینان افراد متدیّن بود. او نقل کرد که روزی زائری نزد من آمد و گفت: «در دست و پا و زبانم قرحه هایی بیرون آمده که فوق العاده مرا اذیت می‌کند، اگر می‌توانی آنها را عمل کن و جراحی نما.»
 
من وقتی او را معاینه کردم دیدم معالجه  او از دست من بر نمی‌آید و از طرف دیگر دلم به حال او سوخت، بنابراین مغازه را تعطیل کردم و او را به بغداد نزد طبیب متخصصی که مسیحی بود بردم، او هم بعد از معاینه و دقت کامل گفت: «این مرض مهلک و خطرناک است و علاج آن فقط با عمل جراحی انجام می‌گردد و احتمال هم دارد که در زیر عمل از دنیا برود و اگر خوب شود او هم گنگ و هم لنگ خواهد شد.» بیمار هرچه تضرع و زاری کرد که راه علاج آسان تری به او ارائه دهد، فایده نداشت و طبیب گفت: «چاره‌ای جز رفتن به بیمارستان و عمل جراحی نیست.»

بالأخره من و مریض مأیوس شدیم و به چند طبیب دیگر هم مراجعه کردیم، همه همان جواب را دادند و راه علاج ما را منحصر به عمل جراحی با احتمال تمام خطرات دانستند. من و مریض به کاظمین برگشتیم اما این دفعه مریض ناراحتی‌اش بیشتر از قبل بود زیرا علاوه بر دردی که داشت مأیوس از معالجه هم شده بود؛ او به حال اضطراب عجیبی افتاده بود و لحظه به لحظه بر اضطرابش افزوده می‌گشت. من قدری به او دلداری دادم و از او خداحافظی کردم و به مغازه‌ام رفتم اما من تمام شب را در غصه و ناراحتی به سر بردم.

صبح که به مغازه رفتم و هنوز تازه در دکان را باز کرده بودم دیدم آن بیمار با نهایت خوشحالی و بشاشیت نزد من آمد و مرتب شکر و حمد الهیی را می‌نماید و صلوات می‌فرستد، گفتم: «چه شده؟» گفت: «ببینید هیچ اثری از آن قرحه ها و غده ها در من نمی‌باشد.»، گفتم: «تو همان مریض دیروزی هستی!»، گفت: «بله من همان مریض دیروزی هستم، دیشب وقتی از تو جدا شدم با خود گفتم، حالا که چاره‌ای جز مردن ندارم، حمام می‌روم و یک زیارت با طهارت واقعی می‌کنم، لذا حمام رفتم و غسل زیارت کردم و به حرم مطهر حضرت موسی بن جعفر (ع) مشرف شدم، ناگاه مرد عربی (که یقیناً حضرت بقیه الله (عج) بود) نزد من آمد و کنار من نشست و دست مبارکش را از سر تا پای من مالیده، هر کجا دستش می‌رسید فوراً درد آن محل ساکت می‌شد، تا آن که آن مرض از سر و صورت و زبان و دست و پا و تمام بدن من بیرون رفت.»

سپس ادامه داد: «وقتی این معجزه را دیدم دامنش را گرفتم و با تضرع و ناله گفتم: «تو که هستی که مرا شفا دادی؟»، مردم صدای مرا در حرم شنیدند و دور من جمع شدند و پرسیدند: «چه شده که این گونه تضرع و زاری می‌کنی؟»، حضرت بقیه الله (عج) برای آن که مردم متوجه حقیقت مطلب نشوند فرمودند: «او را امام (ع) شفا داده ولی او دامن مرا گرفته و گریه و زاری می‌کند.»، بالأخره در این بین آن حضرت دامن خود را از دست من درآوردند و ناپدید شدند.»

وقتی من او را دیدم و این حکایت را شنیدم او را برداشتم و به بغداد نزد اطبائی که او را دیده بودند بردم و به آنها گفتم: «نزد شما آمده‌ام تا معجزه عجیبی را به شما نشان دهم تا ببینید چگونه غده‌ها و قرحه‌ها از وجود او رفته و شفا یافته است و حال آن که بیشتر از یک شبانه روز نیست که او از شما جدا شده است.»
آنها همه تعجب کردند و اعتقاد به وجود مقدس حضرت بقیه الله (عج) پیدا کردند.




دوران زندگی امام زمان (عج)

دوران زندگی حضرت مهدی (عج) به چهار دوره تقسیم می شود که به شرح زیر می باشد :

۱) از تولد تا غیبت امام زمان (عج):

امام زمان (عج) پس از تولد حدود پنج سال تحت سرپرستی امام حسن عسکری علیه السلام به صورت نیمه مخفی زندگی کردند. یکی از کارهای بسیار مهمی که حضرت امام

حسن عسکری علیه السلام در این دوره انجام دادند این بود که امام زمان (عج) را به بزرگان شیعه معرفی کردند تا در آینده در مسئله امامت دچار اختلاف و دو دستگی نشوند.

۲) غیبت صغری امام زمان (عج):

پس از شهادت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام در سال ۲۶۰ ه.ق دوره غیبت صغری شروع شد و تا سال ۳۲۹ ه.ق ادامه پیدا کرد. در این دوره امام زمان (عج) از طریق

چهار نائب خاص خود به ادامه امور مردم می پرداختند و با مردم در ارتباط بودند.

۳) دوره غیبت کبری امام زمان (عج):

این دوران از سال ۳۲۹ ه.ق شروع شد و تا زمانی که خداوند مصلحت بدانند ادامه خواهد داشت در این دوره پاسخ به پرسش ها و مشکلات و احکام مردم بر عهده نایبان عام

امام زمان (عج) است و حضرت نایب خاصی برای این دوره معرفی نکرده اند.

۴) دوره حکومت امام زمان (عج):

پس از ظهور، امام زمان (عج) بر اساس احکام اسلام حکومت واحد جهانی تشکیل خواهند داد که در سایه آن سرتاسر جهان پر از عدل و داد خواهد شد.


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

نوین فایل دانلود آهنگ جدید مریم طلایی مشاور خرید شما در بهترین ها زمستان که از تابستان گرمتر بود گذر زندگی من طراحی سایت و سئو سرگرمی تفریحی فرش ماشینی درجه یک کاشان خدمات آسانسوری سوالات استخدامی